...افسانه نیست
دوشنبه 89 مهر 5 :: 1:36 صبح :: نویسنده : خادم المهدی اول بگم که دیروز خیلی خوب بود .واقعا خوش گذشت. دیروزو می گم روز جمعه. گفته بودم که، بسیج ایستگاه صلواتی داشتیم شربت و شیرینی می دادیم قسمت در خواهران. کلی برامون دعا کردن. بودن کسایی که بد قولی کردن و نیومدن من بهتون می خوام بگم که نصف عمر که چه عرض کنم تمام عمرتون به باد رفت. اونجا من بودمو خواهرمو،دخترعمه مو، دختر داییمو،شادیو،زهراوچند تادیگه که اسمشون یادم رفته به جز من بقیه از بچه های صا لحین بودن.بعد از ایستگاه هم رفتیم با همون لباسا نماز خوندیم.آخ که چه قدر چسبید حالا،حال کسایی رو که با لباس رسمی مثلا سپاهی نماز میخونن رو میفهمم! راستی نمایشگاهی رو که گفته بودم (اگه یا دتون باشه) افتتاح شده از 31شهریور لغایت 6مهرهمه روزه در دو نوبت صبح ها ازساعت 8:30تا12:30 وعصرها ازساعت 5:30 تا11:30 حتما برید دیدن کنید اگه از دستتون رفت نصف عمر که چه عرض کنم..... غرفه ی ما هم که یادتون هست«فرشتگان سرزمین آفتاب»(ماخانمارو میگه ها) . یه نقد:تازگی ها شبکه دو یه فیلم میده به اسم (همچون سرو)می دونم که خیلی طرفدار داره شاید تمام نسل سومی ها که هیچی از جنگ نمی دونن دوسش داشته باشن اگه گفتین چرا؟من بهتون میگم زیرا بازیگرانی منجمله لاله اسکندری،پژمان بازغی،سیاوش خیرابی وغیره بازی میکنند،ظاهرا این فیلم درمورد لجبازیه یه خانمه که دلیل اومدنش به جبهه البته یکی از دلایل رو عشق به همسرش میدونه.تازه اینا خونوادگی اومدن جبهه داماد وعروسو پدرزن تازه همه شون هم فرماندن. یکی می گفت: اصلا چه معنی داره یه زن جوون که تازه دو تادختر جوونتر از خودش هم باخودش آورده تو یه محیط کاملا مردونه وجنگی باشه؟(تازه تمام یا بیشتررزمنده ها هم جوونن) خب،خواهر من اگه خیلی دوس داری به کشورت خدمت کنی بیا یه کم از زنان دلاور دزفولی یاد بگیرو برو جایی دیگه که بهت نیاز دارن اگه دکتری واسه خودت باش این مقر خودش دکتر داره تازه توکه ادعا میکنی که همسرت رو دوست داری ومی شناسی یعنی نمی فهمی که همسرت دوست نداره که همسرش در یک محیط ....باشه چرا حس غیرت همسرت رو درک نمیکنی؟ بابا من از این فاصله فهمیدم،کلی هم غصه ی بیچاره رو خوردم جلو دوستاش بی اعتبارش کردی. بابا آقای ضرغامیه عزیز اجازه ندهید این گونه سریالها از شبکه ی سیما پخش شود.مگه فیلم دکل چه شه؟ کسایی کهبه فیلم اخراجیها خورده گرفتن چرا نمی یان وبه همچون سرو اعتراض کنن؟ بابا جنگ ماکه این جوری نبود! ازبس خواستیم خوبی ها ی جنگ رو نشون بدیم تا نسل جوون نسبت به جنگ و مردمش نظر خوبی داشته باشن گند زدیم توجنگ کردیمش فیلم هندی ورفت اگه میخواین مثل خارجیا که برا خودشون عاشوراو امام حسین درست کردن شماهم جنگو افسانه درست کنید چی کار هشت سال دفاع مقدس ما دارید برینو شاهنامه ی جدیدی که حداقل خودتون قبولش داشته باشین بنویسید.به نظر من اگه اسم این فیلمو میذاشتن«ماه عسل در پادگان سرو»بهتر بود نه؟ نوشته شده:شنبه صلوات موضوع مطلب : ایستگاه صلواتی, پادگان سرو پنج شنبه 89 مهر 1 :: 9:50 صبح :: نویسنده : خادم المهدی
توی خانه نشسته اید و دلتان حسابی هوای امام رضا(ع)را کرده ،حالا حالا هاهم امکان مشهد رفتن ندارید؟اول اینکه امیدتان را از دست ندهید. اگر طلبیده شوید، با عجیب ترین حالت ممکن هم که شده می روید مشهد.دوم اینکه سایت آستان قدس رضوی دو امکان جالب برای کسانی که در مشهد نیستند،طراحی کرده تا بتوانند از راه دور زیارت کنند! یکی از این مکانها ،پخش زنده حرم مطهر است. در این قسمت،تصاویر صحن انقلاب و صحن جموری و ضریح امام به صورت زنده پخش می شود ومی توانید آنها را ببینید. قسمت دیگر،زیارت مجازی است که در آن می توانید تصاویر صحن گوهر شاد و انقلاب و ضریح را به صورت 3بعدی ببینید و در آنها گشت بزنید . زیارتنامه بخوانید!
آدرس سایت آستان قدس این طوری است. www.aqrazavi.org
پارسال با بسیج رفته بودیم مشهد حرم سلطان .داشتیم میرفتیم زیارت فکر کنم صحن جامع رضوی بودیم مقابل گنبد وایسادمو شروع کردم به زیارتنامه خواندن .بعد از اینکه تموم شداومدم سلام بدم.خیلی با احساس و جدی واز اینکه چند ساله آقام منو نطلبیده شاکی بودم و حسابی می خواستم گله کنم بلند شروع کردم به سلام دادن که :السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)...... بر علی ابن موسی الرضا صلوات موضوع مطلب : امام رضا, مشهد, حرم, ضریح پنج شنبه 89 مهر 1 :: 9:48 صبح :: نویسنده : خادم المهدی در سکوت تلخ کلاس کلاس درس،کودکی با فرمان معلم به پا خواست بلند شو! معلم پرسید: حسین آب چند بخش است؟
آن کودک،کودک هوشیار بر سرمعلم زد فریاد که ای آقامعلم آب چند بخش است؟! بریز دور واژه ی بی محتوای بخش آب را! نه من نمی دانم که آب چند بخش است؟ مادرم آن تنهای هجران کشیده همسر پاسدار،آن یگانه مهربان گفته به من یاد داده بخش کردن را به من
به به، چه خوب، نه بخش آب را، که بخش زیبای شهید را. آری،آقا معلم بپرس ازمن که شهید چند بخش است. گویمت آقا معلم واژه ی پرمعنی شهید دو بخش است. ولی پیک خونینش هزاران بخش است، وهر بخش از آن پیک کهکشانی است پر نور که جهان را نور خواهد داد. و هر قطره از خونش دریا ئیست پرموج که شهید جهان تیره و ظلمانی را با نثار خون پاکش عدل خواهد داد. ببین آقا معلم بخش آب دگر بی مفهوم است. واژه ی پرمعنی شهید است که معنی دارد. پیکر خونین اوست که من و تو را زنده نگه می دارد، زنده ومفتخریم! زند گیمان از نثار خونشان از سیاهها می شودپاک گر چه بدنهایشان از تیر دشمن می شود چاک
آری آقا معلم خوبم، ای آنکه خواهی مرا درس دهی درسی از شهید بده اززنده بودن وزندگیش من می دانم قدر شهید را زیرا پدرم در این راه به دیار خدا پیوست از پیکر خونین پدرم از هر قطره از خونش لاله های سرخی روئید
بهشت زهرای شهر ما را او و هزاران چون اومعنی بخشید
آری آقا معلم
مادرم گفته که بابایم شهید است.
شهید قلب تاریخ است.
با عرض تبریک به مناسبت بازگشایی مدارس وباز شدن کتب درسی وباز کردن و استفاده کردن از مغز هایی که سه ماه بسته بوده اند تا درسال تحصیلی بتوان از آنها نهایت استفاده را کرد،پس سلام به مدرسه! خداحافظ تابستان زیبا امیدوارم که سال دیگر زنده باشم وشاهد آمدن تو باشم! خداحافظ سه ماه خوردن وخوابیدن!خداحافظ تلویزیون عزیزم امیدوارم که یار خوبی برایت بوده باشم،چه شبهایی را که با هم سر کردیم! خداحافظ ....
آغاز هفته ی دفاع مقدس را گرامی میداریم. شهیدان بدانید تا من زنده ام تفنگ شما برزمین نخواهد ماند دلیل زنده بودن من خون شماست. شهدا کسانی که در کوچه وخیابا ن به قلب شما تیر می زنند من نیستم خواهران وبرادرهای متن هم نیستند. شهدا من که همیشه به یاد شما بوده ام حتی هنگامی که بر سر مزارتان می آیم باز هم برای خود شماست دل من نگرفته ونمی خواهم خودم را راحت کنم اصلا من هر وقت نزد شما می آیم این شمایید که حرف می زنید ومن گوش می دهم. نه فقط در سالگرد عروجتان ودر هفته یجنگ بلکه در تمام سال به یاد شما هستم به یاد بازمانده هایتان ،به پدرو مادرتان سر می زنم، خانواده ی تان را احترام میکنم. عمل به وصیت بر بازماندگان واجب است من هم که باز مانده ی شما هستم و به هر آنچه که گفته بودید عمل کردم، راستی به جز حفظ حجاب چه گفته بودید؟ خب، من شما رو خیلی دوست دارم ،کلی کار دارم آخه دیگه می رم مدرسه می دونید که درس خیلی مهمه! من هم باید خودم رو برا این مهم آماده کنم.دیگه طولانیش نمی کنم .ای بابا الآن سنگر های ما همین مدرسه وکلاسا هستن دیگه!خوب من هم نمی خوام سنگرها رو خالی بذارم باید برم. (رفتن شما حکایت داره و رفتن من چیزی جز فرو رفتن در منجلاب نیست.)
می رم ولی وعده ی دیدار ما پنج شنبه اول مهر شهیدآباد (دزفول) همراه با دانش آموزان بسیجی غبارروبی مزار شهدا راس ساعت 17 صل علی محمد صلوات بر محمد موضوع مطلب : شهید, مدرسه, کلاحجاب, تابستان دوشنبه 89 شهریور 29 :: 11:5 عصر :: نویسنده : خادم المهدی ...در دزفول مردان با شرافت و با فضیلت زیاد بوده اند،که من جمله «محمد علی جولا گر دزفولی» است. او داستانی دارد که در بیست وچهار سال قبل، در دزفول از ثقاب دانشمندان آن شهر شنیده ام و بعد در کتاب «الشمس الطلعه» وکتاب شرح زند گی«شیخ انصاری» دیده ام، آنها نقل می کرده اند: آقای حاج«محمد حسین تبریزی» که از نجار محترم تبریز بوده و فرزندی نداشته و آنچه از وسایل مادی از قبیل دارو و دوا برایش ممکن بوده استفاده کرده و باز هم دارای فرزندی نشده می گوید: من به نجف اشرف مشرف شدم و برای قضاء حاجتم به مسجد سهله رفتم و متوسل به امام زمان (عج) گردیدم،شب در عالم مکا شفه دیدم، که آقای بزرگواری به من فرمود: برو دزفول نزد «محمدعلی جولاگر»(بافنده) تا حاجتت بر آورده شود. من به دزفول رفتم واز آدرس آن شخص تحقیق کردم به من او را نشان دادند وقتی او را دیدم از او خوشم آمد زیرا او مرد فقیر روشن ضمیری بود مغازه ی کوچکی داشت ومشغول کرباس بافی بود. به او سلام کردم او کفت: علیک السلام آقای حاج محمد حسین حاجتت برآورده شد، من از آنکه اسم مرا می دانست و هم گفت حاجتت برآورده شده تعجب کردم واز او تقاضا نمودم که شب را در خدمتش بمانم. گفت: مانعی ندارد. ادامه دارد... برای سلامتی امام زمان صلوات موضوع مطلب : دزفول, محمد حسین تبریزی, امام زمان(عج), توسل, محمد علی جولاگر دوشنبه 89 شهریور 29 :: 5:57 عصر :: نویسنده : خادم المهدی در شهر دزفول یک مسجد با برکت و مقدس است به نام مسجد کجبا فان.در این مسجد مرقد مطهر سربازان امام زمان (عج)سرباز گمنام و ملا محمد علی جولای دزفولی قرار دارد. مزار این دو مرد آسمانی در شبستان این مسجد واقع شده.ومکان زیارت عاشقان آن حضرت است. برای با خبر شدن از واقعیت این داستان با ما همراه باشید.اول آدرس مسجد رو می دم تا خودتون از نزدیک برید و ببینید.الآن هیئت انصارالمهدی در این مسجد فعالیت می کنه و برنامه های زیادی داره که اینم در ادامه میگم. نشانی:دزفول جنب پل قدیم کوچه انصارالمهدی مرقد مطهر سربازان امام زمان(عج) مسجد کجبافان تلفن:2230986ـ0641 پست الکتریک:ansaralmahdi-dezfoul@yahoo.com
سه شنبه شبها دعای توسل یک ساعت بعد از نماز مغرب وعشا جمعه صبح دعای ندبه جمعه شب ختم صلوات بعد از نماز مغرب و عشا
همین مسجد که نامش کجبافان است مبارک مسجدی چون جمکران است در آن مدفون دو تن مرد خدایی که نور قبرشان تا آسمان است یکی سرباز و از یاران مهدیست همه گویند بی نام و نشان است ملا محمد علی از اهل دزفول منور مر قدش در این مکان است معاش و کسب او جولاگری بود نشان بگرفته از صاحب زمان است مزار پاکشان در کنج مسجد مکانی از برای عاشقان است هر آن کس حاجتی دارد بخواهد یقین حاجت گشای مؤمنان است چهل شب در شب آدینه آید در اینجا کین پناه خسته گان است بخواند فاتحه با نیت پاک گشایش از گره ها کارشان است به زیر عرش همچون جمکران است همین مسجد که نامش کجبافان است صلوات موضوع مطلب : مسجد, کجبافان, عرش, سرباز, انصارالمهدی یکشنبه 89 شهریور 28 :: 5:3 عصر :: نویسنده : خادم المهدی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمارشدم فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم همچو منصور خریدار سر دار شدم غم دلدار فکنده است به جانم، شرری که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم در میخانه گشایید به رویم ،شب وروز که من از مسجد واز مدرسه،بیزار شدم جامه ی زهد وریا کندم و بر تن کردم خرقه ی پیر خراباتی وهشیار شدم واعظ شهر که از پند خود آزارم داد از دم رند می آلوده مدد کار شدم بگذارید که از بتکده یادی بکنم من که با دست بت میکده بیدار شدم
پیر خمین(ره)
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی تو که فارغ شده بودی زهمه کون ومکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی عشق معشوق وغم دوست بزد بر تو شرر ای که در قول و عمل شهره ی بازار شدی مسجد ومدرسه را روح روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه ی پرگار شدی خرقه ی پیر خراباتی ما سیره ی توست امت از گفته ی در بار تو هشیار شدی یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم ببریدی زهمه خلق و به حق یار شدی
پیرخراسان
شعر اولی شعر معروف امام راحل است. وشعر دومی جواب مقام معظم رهبری به شعر چشم بیدار امام . به زهرا گل گلزار محمد صلوات موضوع مطلب : چشم بیدار, بیمار, خرابات, بتکده, میکده شنبه 89 شهریور 27 :: 4:19 عصر :: نویسنده : خادم المهدی امروز جلسه هم داشتیم (جلسه ی اندیشه یاران ). موضوع جلسه بحث درمورد انتخابات شورای بسیج دانش آموزی بود کلی فرمانده درموردش حرف زد. بعد ماهم با پرسیدن چند سوال حسابی دو هزاریمون افتاد. قراره ان شاءالله از سال تحصیلیه امسا ل شورای بسیج رو خود دانش آموزان انتخاب کنند دقیقا مثل شورای دانش آموزیه مدرسه اس با این تفاوت که: کسایی که کاندید می شن باید گزینش بشن اگه اون معیارا رو نداشتن رد صلاحیت می شن. بعد ازانتخابات هم فقط تا 24 ساعت حق اعتراض هست یعنی اگه به انتخابات مشکوک بودین باید ظرف 24 ساعت طبق قانون ومقررات اعلام کنین تا پیگیری بشه. قراره تمام این کارا در مهر ماه انجام بشه.من از همین جا اعلام میکنم که اگه به عنوان جانشین واحد انتخاب نشم حتما تقلب گسترده صورت گرفته و این انتخابات ملغا است من برا قانون احترام قاولم ولی بریزید تو حیاط های مدارس تا حقمون رو بگیریم من سه ساله تو این مدرسه درس می خونم حق اب وگل دارم حتما به من رای دادن وتقلب شده . حالا...من خط مشی خودم رو مشخص کردم تازه تبلیغاتم رو هم شروع می کنم دیگه شما خود دانی قرار نبود من لو بدم ولی چون دلم براتون می سوزه گفتم تازه من به اینده ی شما علاقه مندم....(بابا طنز بود فردا نیاین یقه ی منو بگیرید) راستی جلسه ی بعد هم جمعه دوم مهر ساعت 11صبح بعدش هم ایستگاه صلواتی داریم شربت می دیم پس با خونواده بیاین نما زجمعه خوش می گذره . بسیج یک تکلیف است. حضرت آقا بر سید علی و بسیجیانش صلوات موضوع مطلب : بسیج, ایستگاه صلواتی, اندیشه یاران آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 155
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 205561
|
|