سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...افسانه نیست
چهارشنبه 90 خرداد 11 :: 5:23 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

بحر آرام دگر باره خروشان شده است



ساحل خفته پر از لولو مرجان شده است

دشمن از وادی قرآن و نماز آمده است

لشکر ابرهه از سوی حجاز آمده است

با شماییم شمایی که فقط شیطانی است

(
دین اسلام نه اسلام ابوسفیانی است)

گردباد آتش صحراست بترسید از آن


آه این طایفه گیراست بترسید از آن

هان! بترسید که دریا به خروش آمده است

خون این طایفه این بار به جوش آمده است

صبر این طایفه وقتی که به سر می آید

دیگر از خرد و کلان معجزه بر می آید

سنگ این قوم که سجیل شود می فهمید

آسمان غرق ابابیل شود می فهمید

پاسخت می دهد این طایفه با خون اینک

ذولفقاری زنیام آمده بیرون اینک

هان بترسید که این لشکر بسم الله است

هان بترسید که طوفان طبس در راه است

یا محمد(ص)! تو بگو با غم و ماتم چه کنیم

روز خوش بی تو ندیدیم به عالم چه کنیم

پاسخ آینه ها بی تو دمادم سنگ است

یا محمد(ص)! دل این قوم برایت تنگ است

بانگ هیهات حسینی است رسیده از راه

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

" سید حمیدرضا برقعی "




موضوع مطلب :
شنبه 90 خرداد 7 :: 1:26 صبح ::  نویسنده : خادم المهدی

 

می دونم شبا تو هیئت عاشقا زبون می گیرن

می دونم به یاد عباس نوکرا علم می گیرن

می دونم شبا تو هیئت عاشقا زبون می گیرن

یاد زینب و رقیه تا حرم امون می گیرن

می دونم شبا تو هیئت عاشقا علم می گیرن

یاد اصغر شیش ماهه ذکر العطش می گیرن

می دونم مثل خیمه ها شبا تو آتیش می میرن

می دونم با چشم گریون طئنه از عالم می گیرن

یاد چشم و مشک عباس تا خود صبح شور می گیرن

میدونین حسین زمان به یاد ستاره ها هست

اگه اشک زدیده افتاد بدونید آقا دعا کرد

می دونم که از غم دل شبا تا صبح ناله کردین

صبح زود به یاد مولا نماز صبح به پا کردین

می دونم که از زمونه به خدا خیری ندیدین

مثل زینب و سکینه توی تاریکی میشینین

می دونم شبا می گفتین

 


گل زهرا

یابن طاها


بیا مولا

جون سپردیم


با این که مهدی همون جاست


ولی هیچ وقت نمی دیدین

دلم از درد جوونم خونه خونه

واسه اکبر گریه کردین ولی مهدی...

مگه مهدی از حسین نیست

که همه تنهاش گذاشتین

مگه حجت منتقم نیست چرا بی لشکر گذاشتین


 

 

بر گرفته از وبلاگ عشق نامه

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر بحق محمد و‌آل محمد




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 خرداد 2 :: 6:43 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

ََچشماتون رو ببندید و نیت کنید...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

به ملازمان که رساند این دعا را                           که به شکر پادشاهی ز نظر مرا مران گدا را

ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم                مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

مژه ی سیاهت ار کرد بخون ما اشارت                   ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا

دل عالمی بسوزی چو عذار بر فروزی                 تو از این چه سود داری که نمی کنی مدارا

همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی              به پیا م آشنایان بنوازد آشنا را

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی              دل و جان فدای رئیت بنما عذار ما را

                                       بخدا جرعه ای ده تو به حافظ سحر خیز

                                       که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 خرداد 2 :: 6:42 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

صدای گلوله که برخواست خیلی ها را بیدار کرد خیلی ها را هم به خواب فرو برد.

آنانکه از جنس غیرت بودند بر خاستند با غریو الله اکبر سروسینه را آماج گلوله ها و ترکش ها قرار دادند تا ثابت کنند ایرانی مسلمان هستند و به قیمت جانشان از آن مواظبت می کنند.

اما عده ای هم بودند چیزی شبیه تماشاگر نما چیزی شبیه ایرانی نما چیزی شبیه آن چه که شاید ذر فرهنگ هیچ ملتی تعریف نکرده باشند.

آن روز پوز خندی زدند واز کشور گریختند. مال ها را فروختند ودلار را نقد کردند و رفتند. رفتندو در حال رفتن.مردها را که شیپور جنگ از نامرد تمییز داده شده بودند به تمسخر گرفتند که برای چه می جنگید؟برای که می میرید؟

امروز درست آن روزی است که نوبت خنده ی ماست. درست آن روزی است که دلیل سربلندی و سرافرازی ما وشرم آنهاست. درست آن روزهایی است که...




موضوع مطلب : صدا, گلوله, خنده
دوشنبه 90 خرداد 2 :: 6:41 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

موسیقی شهر بانگ رودارود است

خنیاگری آتش و رقص دود است

بر خاک خرابه ها بخوان قصه جنگ

از چشم عروسکی که خون آلود است

 

باید پرسید اگر خرمشهر در روزبه یاد ماندنی سوم خردادماه سال 1361بااستفاده از قدرت نظامی سلحشوران دلاور ایران فتح نمی شد جنگ چه سرانجامی می یافت؟!

آیا صدام هیچ گاه با اختیارخود این شهر را رها می کردو از نامیدن آن به نام (محمره) منصرف میشد؟!

 

دشمن با از دست دادن حدود دوازده هزار اسیر در جریان آزادی خرمشهر نشان دادمصمم بوده تا به هر قیمتی این شهر را برای همیشه در اختیار خود نگه دارد. آزاد سازی خرمشهر پایان یک دوره مهم از جنگ و آغاز یک دوره جدید در دفاع مقدس است. فتح خرمشهر ماهیت و شکل جنگ را تغییر داد.

تا پیش از فتح این شهر هدف صدام و حزب بعث عراق براندازی و سقوط نظام جمهوری اسلامی و نابودی انقلاب اسلامی بود. البته در اثنای جنگ و هنگامی که صدام احساس کرد نمی تواند به همه اهداف خود برسد جدا کردن خوزستان از ایران ولغو قرارداد 1975الجزایر را به عنوان کمترین دستاورد خود در جنگ تعیین کرد. با فتح خرمشهر همه این اهداف برنامه ریزی شده دشمن از بین رفت.عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر ایران را به اوج پیروزی رساند و رزمندگان اسلام را در قله افتخار ایرانیان سربلند قرار داد.

در این اوضاع احساسی که از بزرگی قدرت صدام در خاورمیانه پدید آمده بود به یکباره فرو ریخت و انقلاب اسلامی را در جایگاه تعیین کننده ای در میان ملت های منطقه گذارد. موازنه قوا را به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر داد و منزلت ایرانیان را وقدرت اسلام را که چنین رزمندگان سلحشوری آفریده است در عرصه ی نظام بین المللی بالا برد بار دیگر امام خمینی را به عنوان رهبری شکست ناپذیر که با عرضه ی دیدگاههای اسلامی توانسته است قدرت جدیدی را به ملت ایران ارزانی بخشد در افکار عمومی جهانیان مطرح کرد ومردم لبنان وفلسطین به مبارزه خود در برابررژیم صهیو نیستی امیدوار شدند.

فتح خرمشهر برای همیشه سربلندی ایرانیان و توانمندی مکتب اسلام را در تربیت رزمندگان پر توان و شجاع به همراه دارد و پرچم مقاومت را در میان مردم ایران برافراشته نگه خواهد داشت.

 

سالروز آزاد سازی خرمشهر بر همه ی مستضعفین و پابرهنه های جهان و صاحب این کشور اسلامی مبارک باد.

 

واقعا در بهار آزادی جای شهدا خالیست...

تو روزای پیروزی واقعا نبودشون احساس میشه کاش هم شهید محمد جهان آرا رو بود هم دایی منو تا نتیجه ی خون ریخته شده ی دوستاشون رو میدیدن.

دایی خوبم کاش بودی و نماز شکر برا آزاد سازی خرمشهرتو مسجد به خون کشیده ی شهر میخوندی اما...

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست

حق با سکوت بود صدا در گلو شکست

 دیگر دلم هوای سرودن نمی کند

تنها بهانه دل ما در گلو شکست

.

.

.

.

.

تا آمدم با تو خداحافظی کنم

بغضم امان ندادو خدا...

                                 در گلو شکست

 

پی نوشت:دایی شهیدم "شهید عبدالحسین گندم چین"

                                                                 یا زهرا




موضوع مطلب : یازهرا, عبدالحسین گندم چین, جهان آرا, اسلامی ایران, جمهوری
چهارشنبه 90 اردیبهشت 28 :: 9:43 صبح ::  نویسنده : خادم المهدی

سلام
آخیش پس از یک ماه و نیم سعی و تلاش بالاخره امروز تونستیم اینترنتمون رو دوباره وصل کنیم
ولی خداییش خیلی بی معرفتید تو این مدت اصلا یه نفر نگفت چرا نمی نویسید ولی خب شیرینی این که دوباره وصل شد می بخشیمتون راستی داریم امتحان می دیم حداقل می تونید که برامون دعا کنید یا نه...
باشه اشکال نداره لا اقل یک صلوات برای ظهور آقا بفرستید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الهی آمین




موضوع مطلب : آقا, دوباره, شیرینی, تلاش
دوشنبه 90 فروردین 1 :: 6:40 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

مبارک گردد این عید و بهاران بود شادی برایت عید امسال الهی که به پایان می رسد دوران غیبت ببینیم مهدی آل محمد

اللهم عجل لولیک الفرج

سال نو مبارک




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
درباره وبلاگ

کی گفته عاشقی کار پروانه نیست روضه های مادر ما افسانه نیست
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 150
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 205556



>