سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...افسانه نیست
یکشنبه 89 آبان 23 :: 1:39 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

دخترم با تو سخن می گویم           گوش کن با تو سخن می گویم

زندگی در نگهم گلزاریست                    وتو با قامت چون نیلوفر

شا خه های پر گل این گلزاری

من در اندام تو یک خرمن گل میبینم

گل گیسو گل لب گل لبخند شباب

من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم

گل عفت گل صدرنگ امید

گل فردای بزرگ گل فردای سپید

 

می خرامی و تو را می نگرم             چشم تو آینه ی روشن دنیای من است

تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی

راست چون شاخه ی سرسبز برومند شدی

هم چو پرغنچه درختی همه لبخند شدی

دیده بگشای  و در اندیشه ی گل چینان باش

همه گلچین گل افروزند، همه هستی سوزند

کس به فردای گل باغ نمی اندیشد

آنکه گرد همه گل به هوس می چرخد

بلبل عاشق نیست

بلکه گلچین سیه کرداری ست

که سراسیمه دود در پی گلهای لطیف

تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد بر خاک

دست او دشمن باغ است و نگاهش نا پاک

تو گل شادابی به ره باد مرو

غافل از باغ مشو ای گل صد پر من

باتو در پرده سخن می گویم

گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ

گل پژمرده بخندد بر شاخ

کس نگیرد زگل مرده سراغ

 

دخترم با تو سخن می گویم

عشق دیدار تو بر گردن من زنجیر است

وتو چون قطعه ی الماس درشتی کمیا ب

گردن آویز بر این زنجیری

تا نگهبان تو باشد زحرامی در شب

برخود از رنج بپیچم همه روز

دیده از خواب بپوشم همه شام

 

دخترم گوهر من                     تو که تک گوهر دنیای منی

دل به لبخند حرامی مسپار          دزد را دوست مخوان

چشم امید بر ابلیس مدار

دیو رویان پلیدی که سلیمان رویند       همه گوهر شکنند

دیوکی ارزش گوهر دارد؟                نه خردمند بود آنکه اهریمن را

زسرجهل سلیمان خواند                    دخترم ای همه ی هستیه من

تو چراغی ،تو چراغ همه شبهای منی

 

به ره باد مرو تو گلی دسته گلی صد رنگی

پیش گلچین منشین                تو یکی گوهر تابنده ی بی مانندی

خویش را خوار مبین           ای سراپا الماس، زحرامی بهراس

قیمت خود مشکن               قدر خود را بشناس، قدر خود را بشناس.

 

                                                   دوستدار تو مادرت

 




موضوع مطلب : عشق, دخترم, سخن
سه شنبه 89 آبان 4 :: 3:23 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

مشخصات سفر

نام: انسان

نام خانوادگی: آدمی زاد

لقب: اشرف مخلوقات

نام پدر: آدم

نام مادر: حوا

نژاد: خاکی

صادره از: دنیا

ساکن: کهکشان راه شیری، منظومه شمسی،‌زمین

ساعت پرواز: هر وقت خدا صلاح بداند

مکان:بهشت اگر نشد جهنم!

 

وسایل مورد نیاز:

1. ولایت ائمه اطهار

2. اعمال صالح، تقوا، ایمان

3. انجام واجبات و ترک محرمات

4.امر به معروف و نهی از منکر

5.دعای خیر والدین و مؤمنین

6. نماز اول وقت

7. دو متر پارچه سفید

 

توجه:

1) خواهشمند است جهت رفاه خود خمس و زکات را قبل از پرواز پرداخت نمایید.

2)توجه داشته باشید که آوردن ثروت مقام و ماشین به داخل فرودگاه اکیدا ممنوع است

3)حتما قبل از حرکت به بستگان خود تذکر دهید تا از آوردن دسته گل های سنگین و مراسم های پر خرج و... خوداری نمایید.

4)جهت یادگاری قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان، فقرا و مستضعفان تقسیم نمایید.

5) از آوردن بار اضافی از قبیل حق الناس، غیبت، تهمت و... خودداری نمایید.

 

برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن مجید وسنت پیامبر صلی الله علیه و آله مراجعه نمایید.

تذکرات:

تماس و مشاوره به صورت شبانه روزی، رایگان، مستقیم و بدون وقت قبلی است.

در صورتی که قبل از پرواز به مشکلی برخوردید با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید:

186 سوره بقره   « وَ اِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنّی فَإِنّی قَریبُ أُجیبُ دَعوَةََ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلیَستََجِیبُواْ لِی ولیُؤمِنُواْ بی لَعَلَّهُم یَرشُدُونَ *186* » ـ « و چون بندگان من از دوری و نزدیکی من از تو پرسند بدانند که من به آنها نزدیک خواهم بود هر که مرا خواند دعای او اجابت کنم پس بایست دعوت مرا بپذیرند و به من بگروند باشد تا به سعادت راه یابند »
45 سوره نساء «وَ اللهُ أَعلَمُ بِأَعدائِکم وَ کَفَی بِالله نَصیرا*45* » ـ «و خدا داناتر است به دشمنان شما و دوستی خدا و یاری او شما را ( از شر آنها ) کفایت خواهد کرد »
29 سوره توبه « قاتِلُوا الَّذینَ لا یؤمِنونَ بِالله وَ لا بِالیَومِ الأَخِرِ وَ لا یُحَرِّموُنَ مَا حَرَّمَ اللهُ وَ رَسولُهُ ولا یَدِینوُنَ دِینَ الحَقِّ مِنَ الَّذینَ اُتُو الکِتابَ حَتی یُعطُوا الجِزیَةَ عَن یَدٍ وَ هُم صاغِروُنَ *29* » ـ « ( ای اهل ایمان ) با هر یک از اهل کتاب ( یهود و نصاری ) که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و آنچه را که خدا و رسولش را حرام کرده حرام نمی دانند و بدین حق ( و آیین اسلام ) نمی گروند قتال و کار زار کنید تا آنگاه که با ذلت و تواضع به اسلام جزیه دهند » 
55 سوره اعراف «ادعُوا رَبَّکُم تَضَرَّعاً وَ خُفیَةً إنَّهُ لا یُحِبُّ المُعتَدِینَ *55* » ـ «خدای خود را به تضرع و زاری و به صدای آهسته بخوانید ( و بر خلق ستم مکنید ) که خدا هرگز ستمکاران را دوست ندارد »
2 و 3 سوره طلاق « فَإذا بَلَغنَ أجَلَهِنَّ فاَمسِکُوهَنَّ بِمَعرُوفٍِ أو فِارِقُو هُنَّ‌بِمَعرُوفٍ وَ أشهِدُوا ذَوَی عَدلٍ مِّنکُم وَ أقیموا الشَّهادَةَ لله ذلِکُم یُوعَظُ بِهِ مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَالیَومِ الأخِرِ وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَّهُ مَخرَجاً *2* وَیَر‍زُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهُ فَهُوَ حَسبُهُ إنَّ للهَ بالُغُ أمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدراً *3* » ـ «آمگاه که مدت عده را به پایان رسانند باز یا به نکوئی نگاهشان دارید یا با خوش رفتاری رهایشان کنید و نیز ( بر طلاق آنها ) دو مرد مسلمان عادل و گواه کنید بدین وعظ الهی آن کس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد متعظ و بهره مند خواهد شد و هر کس خدا ترس ( و پرهیزگار ) شود خدا راه بیرون شدن را بر او می گشاید *2* و از جایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هر که ( در هر امر ) بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش ( بر همه ی عالم ) نافذ و روانست و بر هر چیز قدر و اندازه ای مقرر داشته است »
امید واریم سفر آسوده ای در پیش داشته باشید.
سرپرست کاروان: حضرت عزرائیل






موضوع مطلب : سوره توبه, سوره اعراف, سوره طلاق, سوره بقره, سوره نساء, انسان, سفر, حضرت عزرائیل
سه شنبه 89 مهر 27 :: 7:30 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

با سلام و صلوات بر محمد(ص)وآل محمد(ص) و دعا برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان (عج)

 

جمعه 89.8.7 اردوی کوهپیمایی بسیج دانش آموزی ساعت شش و نیم صبح در واحد های مقاومت

واحدهای مقاومت بسیج دانش آموزی بصیرت1و2 پیشتازان 1و2 پیش دانشگاهی رضوان دبیرستان دانشوران هنرستان بی بی گل 1و2 و پیش دانشگاهی دانشوران

سهمیه هر واحد 20 نفر

 

کلاس های طرح ابرار فرماندهین در روز های یک شنبه و سه شنبه یک هفته در میان

 

 

جشنواره قرآن وعترت دارای رشته های حفظ و قرائت و مفاهیم و بخش عترت شامل 40 حکمت از نهج البلاغه برای اطلاعات بیشتر به سایت www.2noor.irوسایت بسیج دانش آموزای و فرهنگیان www.bccst.ir کنید.

 

و در آخر برنامه های هفته ی بسیج دانش آموزی که ان شاءالله در هر روز در وب قرار می دهیم. جمعه علاوه بر اردو مراسم شرکت دانش آموزان بسیجی در نماز جمعه را هم داریم .

 

جمعه دانش آموز بسیجی امید وانتظار

 

شعار هفته:  دانش آموز بسیجی الگوی همت مضاعف و کار مضاعف

 

همت مضاعف می کنیم کاری مضاعف می کنیم 

عطر خوش خوب ظهور جاری مضاعف می کنیم

بر دست مجروحت قسم سید علی از قلب و جان

این انقلاب و رهبرش یاری مضاعف می کنیم

 




موضوع مطلب : بخش نامه های بسیج دانش آموزی

السلام علیک م یا ایها العاشقون

 

تا آغاز ماه محرم فقط 48 روز مونده.این روزا کار من شده روز شماری کردن. از یه طرف

منتظر ماه محرمم از یه طرف منتظر داییمم تا از حرم اربابش برگرده و برام از اون جا بگه

از یه طرف دیگه هم منتظر هفته ی بسیج دانش آموزیم که این تنها هفته ایه که بچه های بسیج دانش آموزی تازه اگه بذارنشون میتونن حرف بزنن برا هفته ی بسیج امسال کلی برنامه دارم که ان شاءالله عملی بشن.

چقدر طرف طرف شد. ولی یه طرف دیگه هم هست که این بین همه مون مشترکه فرقی هم نمی کنه اهل چه مذهبو مسلکی باشه چون همه مون منتظر امام زمانیم حالا زیادهم فرقی نمی کنه سوشیانت باشه یا مسیح. در هر صورت امام زمانه .من اصلا از کسایی که خیلی تند با این قضیه برخورد میکنن خوشم نمی یاد ممکنه کسی که منتظر مسیح باشه اون واقعا منتظر باشه یا حداقل بیشتر از ما یاد اون حضرت باشه.

بیایم واقعا امسال امام زمان رو در حد توانمون بیشترهم نه، بشناسیم. خیلی راحت میشه تو روضه های ارباب نشست از زخماش از درداش گفت و شنید و اونا رو با زخمایی که ما شیعیان بر بدن ولی امرمون میزنیم مقایسه کرد. نمی دونم شاید اون ضربه ای که سالار رو از روی اسب به زمین انداخت اون همون گناهی باشه که من ناخواسته کردمو اماممو از روی اسب به زمین زدم. خیلی مسخره س تو روشون با ها شونمو از پشت خنجر میزنم.

مگر فقط توبیایی که من سخت منتظرم که خودم هم از خودم خسته شدم ...

 

 صلوات




موضوع مطلب : بسیج, محرم
سه شنبه 89 مهر 27 :: 7:26 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

اذن د خول حرم تو   یا ابا الفضله

دست عطا و کرم تو یا اباالفضله

یادم می یاد بچه بودم            تا می یومدم تو حرمت

مادرم دست منو رها میکرد    دلمو با نگا ت آشنا میکرد

به گنبدت نگاه می کرد          قطره ی اشکی می چکید

از گوشه چشم مادرم            زیر لب می گفت آقا تاج سرم

که کنیز تو دخترم               غلام تو این پسرم

 

 

یادم می یاد بچه بودم            تا می یومدم تو حرمت

همه مردم شاه و گدا             و زن ومرد

پیروجوون ازهمه جا از همه رنگ

 

زیر لبا شورو نوا ذکر همه یا امام رضا

اذن دخول حرم تو یا ابالفضله

دست عطا و کرم تو یااباالفضله

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

هرگز به امید دوستی اهل بیت عصمت، عمل صالح وعبادت خود را فرو گذارنکنید. 

                           هر چند به آل عشق ایمان دارید

                           از عشق نبی و آل او سرشارید

                           هر گز به چنین بهانه ی زیبایی

                          فرمان خدای را فرو مگذارید

امام رضا (ع)جونم تولدت مبارک.

میلاد سراسر نور هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت، شاه خراسان، صاحب ایران

و فاتح دلها را بر تمام مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

تولد تولد تولدتون مبارک

 

خوش به حاله کسایی که امروز تولدشونه به به چه روز با سعادتی

این روز رو به دوست عزیزم معصومه تبریک میگم امیدوارم همیشه دلت امام رضایی باشه.

 

صلوات یادتون نره!




موضوع مطلب : اذن دخول, تولدتون مبارک
شنبه 89 مهر 24 :: 3:33 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

علم اگر از دست علمدار زمین نمی خورد

دگر کسی به زیر تازیانه ها نمی مرد

دعا کنین توی خیمه گاه همه شور بگیریم

دعا کنین توی قتلگاه ارباب بمیریم

دعا کنید یا ایها الناس یه شب همه با شور و احساس

سینه زنون بریم کنار کف العباس

اللهم الرزقنا زیارت الحسین(ع)                   شفاعة الحسین(ع)

 

 

 

چشم تموم کائنات سوی عنایت علی

رهبر ما خامنه ای تحت حمایت علی

 

رهبر فرزانه ی ما    ای علیه روزگار

وارث خونهای پاک واز خمینی یادگار

 

یا علی جان یا علی جان

مقتدای من تویی

 

رهبر من مرجع من پیشوای من تویی

 

ما دیگه نمی گذاریم دستای تو بسته بشه

مثل حیدر دلت از امت خود خسته بشه

مثل سلمانو ابوذر در خونت می شینیم

آخه تو چهره ی تو تصویر حیدر می بینیم

بذار تا هر چی می خوان بگن ولی ما همینیم

توی چهره ی علی عکس خمینی می بینیم

 

وقتی تو حرف میزنی اشکای ما جاری میشه

اگه تو گریه کنی زخم دلا کاری میشه

 

رفقا بیاید با هم قدر علی رو بدونیم

تادم آخر با هاش همه بسیجی بمونیم

 خون تو رگهامونو هدیه به رهبر میکنیم

پای عشقش به همه سختی ها ما سر میکنیم

 

حرف تو برای ما حرف امام زمونه

تادم آخر آقا تو سینه هامون می مونه

 

حرف تو برای ما حرف امام زمونه

تادم آخر آقا توسینه هامون می مونه




موضوع مطلب : عشق, آقا, امام زمون, علمدار
شنبه 89 مهر 24 :: 3:32 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

دیروز مسابقه ی شهرآورد سنتی آبی و قرمز بود. من که نه اصلا خبر داشتم نه میدونستم که مسابقه س . دیروز داشتیم میرفتیم ددل دودول که دیدیم تمام شهر پر از پلیسه انصافا صحنه ی قشنگی بود خیلی خوشم اومد. خواهرم تمام سعیشو کرد که به طور مخفیانه یه عکس بگیره بعد از اینکه عکسشو گرفت موتور بود که دور میدون چرخ میخورد ما ترسیدیم گفتیم شاید اومدن خواهرمو برا این کارش بگیرن ولی من بشون گفتم که خیالتون راحت باشه اینا اومدن منو ساپرت کنن!!! خلاصه به مقصد رسیدیم اونجا متوجه شدیم که هم تیممون باخته هم این پلیسهای محترم برای برپایی امنیت در شهر پراکنده شده اند؟!!!

 

ای بابا من دیگه کی هستم حتی یکی از بازیکنان تیمم رو هم نمی شناسم حتی برا باختش هم ناراحت نیستم ولی بازاگه بگن قرمز یاآبی میگم قرمز!!! ولی این باختمون خیلی بی انصافی بود ما تمام تلاشمون روکردیم تازه یه گل هم زدیم ولی آفساید گرفتن دوستان می گویند که کمک داور را به احتمال خریده اند (اینم از توهمات رویایی بچه دبیرستانی ها!) بابا تو زمان ما فوتبال مال پسرا بود اما حالا ظاهرا پسرا مامان بازی می کنن و دخترا فوتبال خب دیگه آخرالزمانه زنا میشن مرد مردا میشن زن. در هر حال من به تمام کسانی که تیمشون برنده شده تبریک میگم وبه کسانی هم که تیمشون باخته میگم که به امید موفقیت در مراحل بعدیه زندگی!(آخ اینو گفتم دوستان یادشونه چند وقته اینو نگفتیم؟)آخه ما همیشه بعد از هر امتحانی که توش گند میزنیم اینو به هم میگیم.

 

سپیده.فاطمه.معصومه جون به امید موفقیت در تمام مراحل زندگی...

 

 

فرمانده شدن هم واقعا سخته هان ... مخصوصا امسال که فکر میکنم این آقای فضیلت پناه منتظر بودن تا بنده فرمانده شم بعد هر چی کارای سخته برا فرماندهین در نظر بگیرن. بابا نمیشه تقلب هم کرد اصلا به مانمی یاد ازاین کارا کنیم من که خودم به شخصه همیشه معترض این کار فرماندهین بودم.

آقا منه دانش آموز که از تمام وقتی که مدرسه م فقط یه 20دقیقه آزادم چه جوری به همه ی این کارا برسم چی جوری انتخابت برگزار کنم تازه من که نمی دونم کی برا شورا شدن لیاقت داره کی نداره مخصوصا امسال که همه دارن تو مدرسه ی ما برا کنکور درس می خونن به جز من که تازه فضول کاریام گل کردن و فقط هر از گاهی اضطرابشو میگیرم تازه توقع هم دارم که یه افسری نیروانتظامی چیزی قبول شم (به کم هم که راضی نمیشم) .

شدیدا به دعای خیر نیاز دارم با این کارایی که میکنم خودم هم شک دارم که عاقبت به خیر مبشم یا شر فقط دوست دارم عاقبت برم دانشگاه یه افسر شم بعدش هم شهید شم بعدش عند ربهم یرزقون شم که میشم ان شاءالله.

 

شاعر میگه:

یار دبستانی من                                   بامنو همراه منی

چوب الف بر سرما                              بغض منو آه منی

هک شده اسم منو تو                              رو تن این تخته سیاه

ترکه ی بیدادو ستم                              مونده هنوز رو تن ما

دشت بی فرهنگیه ما                           هرزه تموم علفا ش

خوب اگه خوب بد اگه بد                       مرده دلای آدماش

دست منو تو باید این                         پرده هارو پاره کنه

کی میتونه جز منوتو                        درد مارو چاره کنه

 

اینو برا همهی دوستایی نوشتم که از دبستان باهم بودن وهنوز هم هستن من خودم که خیلی اینو دوست دارم تقریبا هر روز هم گوش میدم




موضوع مطلب : یار دبستانی, دخترا, پسرا, آبی, قرمز
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >   
درباره وبلاگ

کی گفته عاشقی کار پروانه نیست روضه های مادر ما افسانه نیست
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 201957



>