...افسانه نیست
یکشنبه 89 شهریور 28 :: 5:3 عصر :: نویسنده : خادم المهدی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمارشدم فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم همچو منصور خریدار سر دار شدم غم دلدار فکنده است به جانم، شرری که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم در میخانه گشایید به رویم ،شب وروز که من از مسجد واز مدرسه،بیزار شدم جامه ی زهد وریا کندم و بر تن کردم خرقه ی پیر خراباتی وهشیار شدم واعظ شهر که از پند خود آزارم داد از دم رند می آلوده مدد کار شدم بگذارید که از بتکده یادی بکنم من که با دست بت میکده بیدار شدم
پیر خمین(ره)
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی تو که فارغ شده بودی زهمه کون ومکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی عشق معشوق وغم دوست بزد بر تو شرر ای که در قول و عمل شهره ی بازار شدی مسجد ومدرسه را روح روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه ی پرگار شدی خرقه ی پیر خراباتی ما سیره ی توست امت از گفته ی در بار تو هشیار شدی یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم ببریدی زهمه خلق و به حق یار شدی
پیرخراسان
شعر اولی شعر معروف امام راحل است. وشعر دومی جواب مقام معظم رهبری به شعر چشم بیدار امام . به زهرا گل گلزار محمد صلوات موضوع مطلب : چشم بیدار, بیمار, خرابات, بتکده, میکده آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 186
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 205592
|
|