...افسانه نیست
پنج شنبه 89 مهر 1 :: 9:48 صبح :: نویسنده : خادم المهدی در سکوت تلخ کلاس کلاس درس،کودکی با فرمان معلم به پا خواست بلند شو! معلم پرسید: حسین آب چند بخش است؟
آن کودک،کودک هوشیار بر سرمعلم زد فریاد که ای آقامعلم آب چند بخش است؟! بریز دور واژه ی بی محتوای بخش آب را! نه من نمی دانم که آب چند بخش است؟ مادرم آن تنهای هجران کشیده همسر پاسدار،آن یگانه مهربان گفته به من یاد داده بخش کردن را به من
به به، چه خوب، نه بخش آب را، که بخش زیبای شهید را. آری،آقا معلم بپرس ازمن که شهید چند بخش است. گویمت آقا معلم واژه ی پرمعنی شهید دو بخش است. ولی پیک خونینش هزاران بخش است، وهر بخش از آن پیک کهکشانی است پر نور که جهان را نور خواهد داد. و هر قطره از خونش دریا ئیست پرموج که شهید جهان تیره و ظلمانی را با نثار خون پاکش عدل خواهد داد. ببین آقا معلم بخش آب دگر بی مفهوم است. واژه ی پرمعنی شهید است که معنی دارد. پیکر خونین اوست که من و تو را زنده نگه می دارد، زنده ومفتخریم! زند گیمان از نثار خونشان از سیاهها می شودپاک گر چه بدنهایشان از تیر دشمن می شود چاک
آری آقا معلم خوبم، ای آنکه خواهی مرا درس دهی درسی از شهید بده اززنده بودن وزندگیش من می دانم قدر شهید را زیرا پدرم در این راه به دیار خدا پیوست از پیکر خونین پدرم از هر قطره از خونش لاله های سرخی روئید
بهشت زهرای شهر ما را او و هزاران چون اومعنی بخشید
آری آقا معلم
مادرم گفته که بابایم شهید است.
شهید قلب تاریخ است.
با عرض تبریک به مناسبت بازگشایی مدارس وباز شدن کتب درسی وباز کردن و استفاده کردن از مغز هایی که سه ماه بسته بوده اند تا درسال تحصیلی بتوان از آنها نهایت استفاده را کرد،پس سلام به مدرسه! خداحافظ تابستان زیبا امیدوارم که سال دیگر زنده باشم وشاهد آمدن تو باشم! خداحافظ سه ماه خوردن وخوابیدن!خداحافظ تلویزیون عزیزم امیدوارم که یار خوبی برایت بوده باشم،چه شبهایی را که با هم سر کردیم! خداحافظ ....
آغاز هفته ی دفاع مقدس را گرامی میداریم. شهیدان بدانید تا من زنده ام تفنگ شما برزمین نخواهد ماند دلیل زنده بودن من خون شماست. شهدا کسانی که در کوچه وخیابا ن به قلب شما تیر می زنند من نیستم خواهران وبرادرهای متن هم نیستند. شهدا من که همیشه به یاد شما بوده ام حتی هنگامی که بر سر مزارتان می آیم باز هم برای خود شماست دل من نگرفته ونمی خواهم خودم را راحت کنم اصلا من هر وقت نزد شما می آیم این شمایید که حرف می زنید ومن گوش می دهم. نه فقط در سالگرد عروجتان ودر هفته یجنگ بلکه در تمام سال به یاد شما هستم به یاد بازمانده هایتان ،به پدرو مادرتان سر می زنم، خانواده ی تان را احترام میکنم. عمل به وصیت بر بازماندگان واجب است من هم که باز مانده ی شما هستم و به هر آنچه که گفته بودید عمل کردم، راستی به جز حفظ حجاب چه گفته بودید؟ خب، من شما رو خیلی دوست دارم ،کلی کار دارم آخه دیگه می رم مدرسه می دونید که درس خیلی مهمه! من هم باید خودم رو برا این مهم آماده کنم.دیگه طولانیش نمی کنم .ای بابا الآن سنگر های ما همین مدرسه وکلاسا هستن دیگه!خوب من هم نمی خوام سنگرها رو خالی بذارم باید برم. (رفتن شما حکایت داره و رفتن من چیزی جز فرو رفتن در منجلاب نیست.)
می رم ولی وعده ی دیدار ما پنج شنبه اول مهر شهیدآباد (دزفول) همراه با دانش آموزان بسیجی غبارروبی مزار شهدا راس ساعت 17 صل علی محمد صلوات بر محمد موضوع مطلب : شهید, مدرسه, کلاحجاب, تابستان آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 103
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 205509
|
|