...افسانه نیست
دوشنبه 90 خرداد 23 :: 9:19 عصر :: نویسنده : خادم المهدی شب لیله الرغائب رفته بودیم مسجد کجبافان برا احیا جاتون خالی. مسجد هم تبلیغاتشو برا حجاب شروع کرده بود یه سری عکس از زنان خواننده و ستاره ی دنیای غرب زده بودند که مسلمون شدن و حجاب رو انتخاب کرده بودند.حتی یکی از زنان رپر که نوشته بود ستاره ی رپری بوده برا خودش الان مسلمون شده عکسشو هم زده بودن قبلو بعد از مسلمون شدنش. وای چه حجابی داشت منه بچه مسلمون شیعه جلوش کم آوردم. یه جای دیگه هم یه عکس زده بودن من تا حالا این جوریشو فکر نکرده بودم برام تازگی داشت خانمای محجبه رو و خانمای غیر محجبه رو نشون داده بودن بعد جلوی عکس یکی یه شیرینی گذاشته بودن که تو بسته بندیش بود وخیلی هم قشنگ طوری که آدمو به وجد میوورد جلو یکی دیگه یه شیرینی که از بسته بندیش خارج شده بود و کلی پشه و حشره دورش می چرخیدن... خودتون میتونین حدس بزنین که کدوم شیرینی توصیفی از کدوم خانمه برا من که خیلی جالب بود. رو یه برگه ی دیگه هم یه شعر خیلی خیلی زیبا نوشته بودن که من خیلی خوشم اومد تو اون تاریکی با کلی زحمتو نور گوشی از فاصله ی زیاد نوشتمش و برا بیشتر دوستام ارسال کردم رخت زیبای آسمانی را خواهرم باغرور بر سر کن نه خجالت بکش نه غمگین باش چادرت ارزش است باور کن خیلی قشنگه نه!؟ منو به یاد یکی از پستایی که خودم گذاشته بودم بازم درمورد حجاب بود انداخت. اون پست یه شعر از ترانه های سامی یوسف بود که خودم خیلی دوسش دارم می تونید بخونیدش تو آرشیو شده ها هست. البته من این شعرو برا اون دسته از دوستام فرستادم که چادری بودن نمی دونم کارم درست بوده یا نه آخه من فکر کنم این شعر یه الهام ویه تشویق باشه برا خانمای چادری. برا خالمم خوندم اونم خیلی خوشش اومد ولی از اینکه این شعرو تو مسجد نصب کردن انتقاد کردو گفت که کسایی که مسجد میرن خودشون به این باور رسیدن و بهتر بود این شعر رو یه جای عمومی تر نصب می کردن؟؟ ولی من بهش گفتم که این شعر اصلا برا چادریاس ما که تعارف نداریم با کسی چادر حجاب برتره درست ولی جوونایی مثل من که تازه میخوان وارد جامعه شن با اون همه راههایی که براشون بازه و چشمک میزنه باید با یه ایمان قوی برن جلو ماهم که تا حالا سرمون تو کتاب بوده و زیاد وقت نکردیم خودمونو بسازیم جامعه و مدرسه هم که کاری برا ما نمی کنه (البته من مدرسه ی خودمون می گم که تقریبا بیشتر دبیرامون خودشون مشکل داشتن به جز دبیر معارفمون بقیه چادر نمی زدن)حد اقل منی که مسجد می یام یکی دوتا ازاین تصویرا و شعرا ببینم که منم یه چیزی سرم بشه و ... ولی بقیه اطرافیانم اصلا تو مسجد متوجه ی این همه تصویروتغییر نشده بودن تازه به منم خرده می گرفتن که تو اومدی احیا یا سرت بچرخه و ببینی به در و دیوار مسجد چی زدن... بشین دعاتو بخون! ای بابا سوز خالی که نمی شه سوز با بصیرت خوبه . اول مراسم مسجد خیلی شلوغ بود به طوری که تو حیاط مسجد هم موکت پهن کرده بودن آخ آخ امون از وقتی که مجری از سخنران دعوت کرد... شاید بتونید تصور کنید که چی شد بعله خانمایی که یکی یکی قبلا میومدنو می نشستن حالا فوج فوج بلند می شدنو می رفتن این از قسمته خانما سمت آقایونو که نمی دونم ولی تو مراسمات محرم یادمه که داییام میگفتن بچه هیئتیاشون فقط برا مراسم سینه زنی میان. نمی دونم چرا مردم حوصله ی از دین شنیدنو ندارن یا خوششون نمیاد یکی میگفت اگه خوششون نمیومد که برا دعاهم نمیومدن ولی دعا که عربیه مداح می خونه می ره جلو اگه خودت نخوایو یه نگاه به ترجمه نندازی که باز هیچی نمی فهمی خب همین دیگه چون هیچی نمی فهمن صدای مداح هم که خوبه این بچه های هیئت هم که خوب زجه میزنن تو هم خواسته یا نا خواسته حتی برا اونا هم که شده گریه ت می گیره مخصوصا اگه بچه ی خودت هم توشون باشه. البته من این جوری برداشت کردم یه نظریه ی دیگه هم هست که اونو خواهرم داده و در رابطه با موسیقی وشنیدن غناس پست اینو هم گذاشتیم میتونید بخونید من دیگه توضیح نمی دم... اتفاقا اون شب سخنران حرفای خوبی می زد الته من چون شدید دل ضعفه گرفتم رفتم خونه داییم تا یکم غذا بخورم ولی بعدا از خواهرم پرسیدم که سخنران چی گفته یه تیکه ی خیلی بامزشو براتون می نویسم.. داریم با خدا مناجات می کنیم وسرگرم دعاییم یه دفعه یکی از مؤمنین یادی از ما میکنه و یه پیامک برای ما می فرسته ... وبعد ماهم دعارو ول میکنیم وبه بهانه ی این که میخوایم دل مؤمن رو شاد کنیم جواب پیامک رو میدیم قربه الی الله ... راستی سخنران آقای نمازی بودن. پر پروانه های عاشق توی آتیش توی دوده تابوده همین بوده صورت بچه های زهرا یا سرخه یاکبوده تابوده همین بوده
راستی من شدیدا محتاج دعاهاتون هستم 10تیر کنکور دارم 9و10 تیر هم مراسمه عروسیه دختر عمه مه واقعا نمی دونم چی کار کنم؟!!!
10 تیر سال پسر داییمه که امسال مناسبتای این 10 تیر کامل میشن با کنکور منو عروسیه دخترعمه م. زن داییم میگه: تو که خوبی و مراسم عروسیه پسرمن چی کار کرد که روز کنکورش با روز فوت داداشش یکی شدن!!!!! خدا بیامرزه میاندار هیئت انصارالمهدی دانشجوی پزشکی آراسته نیا رو برا شادیه روحشون فاتحه مع الصلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد بسم الله الرحمن الرحیم الحمد....
یازهرا موضوع مطلب : آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 205717
|
|