سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...افسانه نیست
یکشنبه 91 آبان 28 :: 3:53 صبح ::  نویسنده : خادم المهدی

همراه زخمهای تنت گریه ام گرفت

از پیراهن نداشتنت گریه ام گرفت

با دیده های سرخ جگر مثل مادرم

هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت

وقتی که دیدم آن سواره ی ول گرد نیزه دار

پیراهنت نموده به تن گریه ام گرفت

جایی برای بوسه برادر نیافتم

از تیرهای در بدنت گریه ام گرفت

وقتی شنیدم از پسرت ای امام اشک

یک بوریا شده کفنت گریه ام گرفت




موضوع مطلب :
یکشنبه 91 آبان 28 :: 3:44 صبح ::  نویسنده : خادم المهدی

مویش به باد عشق وزیدن گرفته بود

زینب هوای آه کشیدن گرفته بود

یک دختر سه ساله ی طن ناز باوقار

بر لب گلی به نیت چیدن گرفته بود

اشکش چکید مادر خسته به یاد طفل

یادش بخیر حس مکیدن گرفته بود

سقا نخواست دست و لب و فرق و مشک و چشم

کفاره ی به آب رسیدن گرفته بود

راسی به نیزه ها چوخورشید در سماء

با نیزه دار پای دویدن گرفته بود

زینب هلال و ماه هلال و سپه هلال

راوی هلال و هول بریدن گرفته بود

نیزه حلال وتیغ حلال و سنان حلال

ذبح حلال حال تپیدن گرفته بود

محکم مباح و حکم مباح و ح ک م مباح

خون مباح سرخ جهیدن گرفته بود

ضجه حرام واشک حرام وبکا حرام

بوسه حرام و قلب دریدن گرفته بود

اسب حسین به جای شتر نحر شد به نهر

تصمیم الظلیمه کشیدن گرفته بود

یاحسین علیه السلام

التماس دعا




موضوع مطلب :
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ اقدام بی شرمانه فیلمساز امریکایی در اهانت به ساحت مقدس رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلم علاوه بر منفورتر شدن هر چه بیشتر دولت امریکا، اسراییل و هم پیمانان آنها در سراسر جهان، منجر به آشکار شدن چهره نفاق برخی مدعیان دلسوزی اسلام نیز شده است که در آخرین مورد باید به نامه محمد خاتمی به دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی اشاره کرد.
 
خاتمی در حالی در  نامه سرگشاده اش به احسان اوغلو، اهانت به مقدسات اسلام را محکوم کرده و با ابراز تاسف از این مساله خواستار برخورد با دولت امریکا شده است که عملکرد وی طی سالهای بعد از دوم خرداد 76 تا کنون نشان می دهد در بسیاری از برهه های مختلف تاریخی، هتاکی های گسترده ای به مقدسات اسلامی تحت حمایت وی و جریان متبوعش انجام شده است.
 
اوج گیری هجمه روزنامه های زنجیره ای در دوران ریاست جمهوری خاتمی به مقدسات دینی و ائمه معصومین علیه السلام و اهانت های مستقیم و غیر مستقیم روشنفکران اصلاح طلب به مبانی دینی هیچ گاه منجر نشد تا در آن روزها محمد خاتمی دست به قلم برده و با نامه ای خطاب به وزیر ارشاد خودش، خواستار رسیدگی قانونی به اهانت کنندگان به مقدسات شود؛ اهانت هایی که حشم هر مسلمان آزاده ای را بر می انگیخت اما خاتمی در برابر آنها تنها سکوت می کرد:
 
به خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید( روزنامه ایران/ 24 تیر 79)
 
جامعه ایران فاز سنتی خود را پشت سر گذاشته و می خواهد مدرن و صنعتی شود. اما در این جامعه هنوز خدا نمرده است! بنابراین ما چگونه می توانیم به این وضعیت چیره شویم؟ (علیرضا علوی تبار، 4 خرداد 79، یالثارات)
 
دین در حکومت های دینی نه تنها افیون توده هاست که افیون حکومت ها هم هست (هاشم آغاجری، 29 مرداد 79، کیهان)
 
مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است (نوشین احمدی،تیر 77، ماهنامه جامعه سالم)
 
آن دسته از جوانانی که به مساجد روی می آورند یا کتب دینی را مطالعه می کنند، از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند! یعنی ضعفای نسل جوان از نظر فکری و روانی و کم اطلاع ترین آنها هستند (محمد مجتهد شبستری،15 دی 78، روزنامه فتح ص 8)
 
قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است (مهرانگیز کار، 7 بهمن 78، عصر آزادگان)
 
علیه خدا هم می‌توان قیام و تظاهرات کرد.(ابراهیم اصغرزاده، 6 اردیبهشت 77، کیهان )
 
اینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب داده اند، نه ابو فاطمه، حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مرد سالاری است.(مرضیه آذر افزا، 13 مهر 78، ماهنامه پیام‌ها‌جر)
 
تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است (سالار بهزادی، 23 آبان 78 صبح امروز )
 
اما خاتمی آن روزها نه تنها در برابر هجمه همفکرانش به مقدسات سکوت کرد، بلکه در عمل از آنان حمایت نمود، عطا مهاجرانی وزیر وقت ارشاد را بارها مورد تقدیر قرار داد و حتی بعد از آنکه بسیاری از هتاکان به مقدسات در دوره حاکمیت وی، سالها بعد به خارج از کشور گریخته و تیغ فحاشی علیه اسلام را تیز تر کردند، خاتمی ترجیح داد به سکوت خود ادامه دهد تا مبادا دین، حریم آزادی بیان هفکرانش را محدود کند.
 
ماجرا به اینجا نیز ختم نشد و فتنه 88 سرآغاز دیگری برای رفتارهای دوگانه خاتمی و یارانش بود. پیاده نظام ضد انقلاب که بهانه تقلب در انتخابات، طی ماه های بعد از خرداد 88، ترجیح دادند افراطی گری های خود در کف خیابان را تشدید کنند، همواره با چراغ سبز اصلاح طلبان و در راس آنها خاتمی مواجه بودند.
 
چه آن روزهایی که به جای جمهوری اسلامی، جمهوری ایرانی در میان شعارهای شان به گوش رسید و چه آن روزی که با حذف مرگ بر اسراییل به عنوان بزرگترین دشمن مسلمانان، شعارهای انحرافی دیگر به گوش رسید، در همه آن روزها نیز محمد خاتمی هیچ گاه احساس تکلیف نکرد تا با ساده ترین کار و نوشتن یک نامه سرگشاده خطاب به هوادارانش، از آنها بخواهد که اگر هم اعتراضی به نتیجه انتخابات دارند، حد اعتراض خود را حفظ کنند و به مقدسات یک جامعه دینی اهانت نکنند.
 
اما سنت الهی همواره بر آن است که نفاق باید به طور کامل، افشا شود و از همین رو بود که در 6 دی ماه 88، آنها که توسط موسوی، «مردم خداجوی» خوانده شدند و خاتمی نیز بارها از آنها تمجید کرده بود، با شعارهای مرگ بر اصل ولایت فقیه  و مرگ بر جمهوری اسلامی، به خیمه های عزاداری سالار شهیدان نیز رحم نکردند و با افتضاح بزرگ خود، کوس رسوایی مدعیان دلسوزی انقلاب، نظام و اسلام را به صدا درآوردند. اما آنچه در آن روزها نیز خود را نشان داد، باز هم سکوت مردی بود که این روزها با نامه نگاری های تبلیغاتی و بی ارزش خود به احسان اوغلو، می خواهد با فرار از حافظه تاریخی ملت، خود و جریان ورشکسته سیاسی اش را در افکار عمومی، تجدید حیات بخشد.



موضوع مطلب :
شنبه 91 مهر 1 :: 9:19 صبح ::  نویسنده : خادم المهدی

یکی از سؤالات اساسی این است که چرا وهابیون، شیعه را تکفیری می خوانند؟ آیا شیعیان هم اهل سنت را کافر می دانند؟ علمای وهابی در شبکه های ماهواره ای برای جذب مخاطب، سعی می کنند، بغض و کینه شان را از شیعیان مخفی کنند، به همین دلیل به تناقض می افتند.

 

جام دینی؛ در شبکه «کلمه» که از سوی وهابیت برای ایجاد اختلاف میان برادران شیعه و سنی ایجاد شده است، مخاطبی پرسید: «چرا شما شیعیان را تکفیری خطاب می کنید، در حالی که علمای شیعه اهل سنت را کافر نمی دانند؟»

 

مجری برنامه(کیانی)، به بهانه آن که بیننده، «عصبانی» است و «بدیهیات» را انکار می کند، تماس را قطع کردند و سپس به همراه کارشناس برنامه،ترشابی به صورت یک طرفه به شیعه حمله کردند و هر چه خواستند، گفتند.

 

کارشناس برنامه که یکی به نعل می زد و یکی به میخ، از طرفی مردم شیعه ایران را «فهیم» خطاب می کرد و از طرف دیگر به آن ها لقب «مشرک» و «خائن« و ... می داد.

 

ترشابی در این برنامه ادعا کرد: «باید گفت تکفیری ترین گروهی که در طول تاریخ سراغ داریم، شیعیان هستند؛ حتی خوارج هم تکفیرشان به حد شیعه نرسیده است.»

 

وی در حالی که شیعه را صراحتا کافر نامیده بود، در ادامه در سخنان متناقضی گفت: «شیعه، تمام صحابه پیامبر(ص) را به دلیل این که نگذاشتند خلافت به علی[ع] برسد، تکفیر کردند؛ ولی اهل سنت هرگز نگفتند که شیعه کافر و مشرک است! بلکه برخی از اعمالی که برخی از شیعیان انجام می دهند مثل صدای غیر الله را شرک می دانند؛ در حالی که شیعه صحابه پیامبر(ص) و زنان ایشان را سب و لعن می کنند.»

 

گفتنی است، سخنان کارشناسان برنامه های شبکه های وهابی سرشار از تناقض است. وهابیون که از شیعه کینه و بغض دیرینه دارند، در این شبکه ها سعی می کنند، ژست احترام به مخاطب، بگیرند؛ اما در نهایت از این ژست خارج می شوند و به توهین می پردازند.

 

بار دیگر به سخنان استاد وهابیت، آقای ترشابی، دقت کنید که چگونه می خواهد بغضش را مخفی کند، اما نمی تواند. وی از یک طرف شیعه را کافر و مشرک می خواند و سپس مدعی می شود ما اهل توهین نیستیم.

 

نکته دیگر این که علمای و مراجع شیعه نیز، غلو کردن و خدا دانستن اهل بیت و .. را نفی کرده اند و حکم به کفر کرده اند؛ پس در این زمینه دیدگاه شیعه با شما تفاوتی ندارد.

 

همچنین شیعه به صحابه توهین نمی کند. شیعه می گوید برخی صحابه، برخلاف نظرات پیامبر عمل کردند و از آن ها انتقاد می کنند؛ چون صحابه را معصوم نمی دانند. آیا تنها به دلیل صحابی و تابعی بودن، باید از اعمال خلاف افراد گذشت؟!

 

در عین این که شیعه با توجه به جنایت هایی که در تاریخ رقم خورد، برای افرادی مانند معاویه و یزید و ...احترامی قائل نیست.

 

شایان ذکر است یکی از اهداف شبکه های وهابی تطهیر چهره معاویه و یزید و عادی نشان دادن حادثه عاشوراست.




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 شهریور 29 :: 12:24 صبح ::  نویسنده : خادم المهدی
درروزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد. همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند. اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد. مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم ! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: “باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم… در حقیقت همه ما چهار همسر داریم! 1. همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند 2. همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد 3. همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند. 4. همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است. و جا دارد بیان وزین و سراسر حکمت امیر المؤمنین علیه السلام را بیان کنیم «ان ایقن انه یفارق الاحباب و یسکن التراب و یواجه الحساب و یستغنی عما خلف، و یفتقر الی ما قدم کان حریا بقصر الامل و طول العمل »؛ کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند. (بحارالانوار، جلد 70، صفحه 167)



موضوع مطلب :
دوشنبه 91 شهریور 27 :: 8:41 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

 زیارت ائمه معصومین (ع) آداب خاصی دارد که در کتب دینی به آن اشاره شده است. یکی از منابع با ارزشی که می توانیم از آن به عنوان الگو برای انجام بهتر زیارت و آداب خاص آن بهره ببریم، نحوه زیارت عالمان دینی و کسانی است که سلسله مراحلی از عرفان را طی کرده و مقرب درگاه احدیت می باشند.

 
مقام معظم رهبری از جمله شخصیت های دینی است که اعتقاد و تمسک خاصی به اهل بیت و همچنین زیارت بارگاه های شریف این بزرگواران دارد و قطعا توجه ایشان به مسائل خاصی از زیارت قبور ائمه جای تامل و دقت بیشتری برای سایر زائرین این مکان های شریف خواهد داشت.
 
سید عیسی میرابراهیمی سال 1371 جامه خادمی به تن کرده است و بیش از 20 سال است که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خدمت مشغول می باشد و در حال حاضر در معاونت انتظامات فعالیت می نماید. در ادامه، این خادم بخش هایی از خاطراتی که با دیدگان خود مشاهده کرده است، برای ما تعریف می کند.
 
«خبرگزاری دانشجو»- نحوه انجام اعمال زیارت مقام معظم رهبری را تا به حال مشاهده کرده اید؟
 
میرابراهیمی: بنده دو بار نحوه زیارت ایشان را از نزدیک مشاهده کرده ام. حضرت آقا معمولا از بالای سر حضرت وارد شده و در آنجا به نماز می ایستند. پس از اقامه نماز به سمت ضریح مطهر رفته و زیارت کرده و سپس به بالای سر باز گشته و روی سجاده ای که روی آن نماز گزارده بودند، به تلاوت قرآن و زیارت نامه می پردازند.
 
ایشان مدت زمان کمتری را نسبت به دیگر بزرگان در حرم مطهر به زیارت می پردازند؛ به دلیل اینکه قبل از ورود رهبری اطراف ضریح را خالی می کنند، حضرت آقا اعمال زیارت خود را سریع تر بجا می آورند تا مزاحمتی برای مردم به وجود نیاورده و مردم اذیت نشوند. زیارت مقام معظم رهبری حدود 20 دقیقه به طول می انجامد.
 
«خبرگزاری دانشجو»- حضرت آقا از کدام قسمت وارد حرم می شوند و آیا اعمال دیگری نیز انجام می دهند؟
 
میرابراهیمی: مقام معظم رهبری از طرف قبر آیت الله بروجردی وارد می شوند و اولین کاری که انجام می دهند این است که بالای سر تک تک قبور مراجع و بزرگانی که در حرم مطهر دفن می باشند، ایستاده و فاتحه ای ذکر می کنند و پس از آن به زیارت حضرت معصومه(س) مشرف می شوند.
 
علیرضا امینی پور، مسئول انتظامات شبستان حرم حضرت معصومه(س) و یکی دیگر از خادمینی است که بیش از 21 سال در این آستانه مقدسه مشغول به خادمی است. پای صحبت دل این خادم می نشینیم و وی از مهمترین اتفاق زندگی اش که با عنایت حضرت راهنمایی شده است، برایمان می گوید:
 
حدود 6 سال در بخش درمانگاهی حرم مشغول به فعالیت بودم و آن جا را برای خود به عنوان محلی برای کار و فعالیت و همچنین گذران زندگی می دانستم. از بنده درخواست شد تا محل خدمتم را تغییر دهم و به بخش فرهنگی انتقال پیدا کنم. من نیز که سال ها در این قسمت فعالیت می کردم، احساس ناخوشایندی از این تغییر پیدا کردم و این احساس به آن جا رسید که تصمیم گرفتم از حرم مطهر خارج شده و به کار و شغل دیگری بپردازم.
 
به دلیل این که در خانواده مذهبی بزرگ شده بودم، تصمیم گرفتم که استخاره ای کرده و از این طریق مسیر زندگی خود را که در دوراهی قرار گرفته بودم، انتخاب کنم. یکی از شب ها به حرم آمده و قرآنی را برداشته و به یکی از روحانیانی که در مسجد بالاسر به زیارت مشغول بود، برای استخاره تقدیم کردم.
 
(خادم لحظه ای مکث کرده و اشک چشمش را فرا می گیرد و با صدایی لرزان روایت خود را ادامه می دهد) جواب استخاره را که شنیدم از عمل و تصمیم خود شرمنده شدم. در جواب استخاره بخشی از داستان رانده شدن حضرت آدم و حوا از بهشت آمده بود و آن روحانی به بنده گفت «نمی دانم برای چه کاری استخاره گرفته ای ولی تعبیر استخاره شما این است که مراقب باش که بهشت را از دست ندهی».
 
(قطره ای اشک از گوشه چشم این پیر غلام جاری شد و لرزان از چین و چروک صورتش غلطید و بر زمین افتاد) بعد از این استخاره از عمل و تصمیم خود شرمنده شده و با چشمی اشک بار خدمت خانم حضرت معصومه(س) رفته و خدمت در این مکان را برای همه زندگی خود انتخاب کردم.
 
از آن روز به بعد، نیت خود را عوض کرده و مسیر زندگی خود را با این خاندان گره زدم. حدود 12 سال مسئول کتابخانه حضرت بودم و چند سالی است که در بخش انتظامات شبستان های حرم مشغول خدمت می باشم. الحمدلله هر چیزی که نیاز داشتم از کرم این خانم دریافت کردم و از زندگی ام راضی هستم.اذن دخولمان بده محض رضای عشق



موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 شهریور 23 :: 3:33 عصر ::  نویسنده : خادم المهدی

 همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم

نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم

نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم

به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم

سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم

تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم

اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:
که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطان




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ

کی گفته عاشقی کار پروانه نیست روضه های مادر ما افسانه نیست
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 201014



>